خردمند
از این آغاز گرچه خوشحالم، اما نه از پایان که از آن علمی نیست، که از ادامه راه در هراسم.
هراسم نه از روزگار است که آیا چه با خود داشته باشد تا مرا رام قلم کند [ نگفتم قلم را رام من کند، چون به دید من قلم شیفته یارغار همیشگیاش کاغذ و محبوب ازل و ابدش کلام بودهاست! ]، بلکه بیشتر از این ذهن بیتاب و پردغدغهام در هراسم که نکند با این آشفتگی و سر به هوایی جایی به هوایی قالم گذارد...
بگذریم. دوست دارم شروع کار بگویم:
این وبلاگ را اول هدیه میکنم به دوستانم آزاده و همایون، که همیشه بعد از خواندن نوشتههایم در بلاگ دیگرم و تشویقهایشان، همیشه از من میخواستند تا در صفحهای بهتر بنویسم. شاید کاغذی رنگ محبوبیت باران و شاید جایی که به قول همایون "خوانندهاش بخواند."
بعد از آن به دوست همیشگیام عطیه، گرچه روزگار مشغولمان کرده و به دوریهای موقت عادتمان داده؛ اما او بود که سالها پیش با وبلاگ آشنایم کرد.
و بعد خوب و بدش برای عشقم که رنگ تمام روزگار من است و وجودش قبله من! ...
Design By : Pars Skin |